فساد؛ از كوهخواری تا كوهزایی
رضا رمضانی
میدانیم كه فریبكارها هم بر سر دیگران كلاه میگذارند و هم از آنها كلاهبرداری میكنند. همان طور كه «كلاهبرداری» و «كلاه گذاشتن» نه تنها نقیض هم نیستند و اتفاقا مفهومی مشابه دارند،كوهزایی هم لزوما نقیض كوهخواری نیست و حداقل در كشور خود ما و به طور مشخص در زنجان، این دو اصطلاح منشا یكسانی دارند!
سالهاست كه وقتی از رانتخواری و فساد اداری و اقتصادی صحبت میشود، سیاههای از واژهها و اصطلاحهای نوظهور نوشته میشود. زمینخواری، رودخواری، آبخواری، جنگلخواری، مرتعخواری وكوهخواری نمونههای پرتكرار چند سال اخیر محسوب میشوند. اما در زنجانجلوه دیگری از رانتخواری وجود دارد كه اندكی با بقیه استانها فرق میكند و آن كوهزایی است! بحرانهای مدیریتی و فساد اداری و رانتخواریهای منتسب به آن در زمینه حاملهای انرژی و صنعت خودرو به صورت میلیونها تن آلودگی انباشته در هوا ظاهر میشوند. همین عوامل و رانتخواری ناشی از آن در سدسازی و راهسازی و تخریب مراتع و ... به صورت میلیونها تن رسوب نابجا در بستر رودخانهها و تالابها جلوهگر میشوند. با همین رویه و مكانیسم بوده كه در زنجان، رانتخواری و رانتآفرینی در حوزه معادن و صنایع سرب و روی علاوه بر خورده شدن كوههایی بزرگ بر اثر معدنكاریهای افراطی به زاییده شدن كوهی بزرگ با وسعت چند ده هكتار نیز انجامیده است.كوهزایی صنایع روی در زنجان را میتوان نتیجه غیرقابل كتمان رابطه نامشروع بین بخش خصوصی رانتخوار و بخش دولتی ناكارآمد و فسادآلود دانست كه سالهای سال ادامه داشته و جنگهای زرگری نخنما شده بین این دو بخش، حالا دیگر نمیتواند شكم برآمده بزرگی را پنهان كند كه چند میلیون تن پسماند سمی و خطرناك را در خود گنجانده است. اگر بخش دولتی به وظایف ذاتی خود طی چند دهه عمل كرده بود و فساد نتوانسته بود آنچنان در ساختارهای اداری رخنه كند كه مدیران وكارشناسان دولتی به جای ملزم كردن صاحبان صنایع روی به رعایت استانداردهای محیط زیستی به توجیه و حمایت از عملكرد آنها بپردازند، این شكم بالا نمیآمد! شاید حتی خیلی از زنجانیها هم وقتی مناظر جنوبی زنجان را نگاه میكنند، باور نكنند كوهی كه در مجاورت شهرك روی زنجان سر آسمان میساید، بخشی از ناهمواریهای طبیعی زمین نیست و مدت زمان پدید آمدن آن مثل سایركوههای اطراف زنجان، از گاوازنگ گرفته تا بایندور، چند میلیون سال نبوده و فقط در طول ٢٥ سال به وجود آمده است. اما خطر این كوه فلزافشان برای مردم زنجان،كمتر از خطری نیست كه آتشفشان كوه «وزوو» برای شهر «پمپئی» تدارك دیده بود! كوه آتشفشانی وزوو مواد گداخته و كشنده خود را یكباره بر سر مردم پمپئی فرود آورد. اما كوه فلزافشان پسماندهای صنایع روی، مواد سمی، بیماریزا و مصیبت بار خود را به طور مستمر هم از طریق هوای آلوده بر سر مردم فرود میآورد و وارد ریههایشان میكند و هم از طریق خاك و آب و بافت موجودات زنده، وارد رژیم غذایی آنها كرده و ناهنجاریها و گرفتاریهای هولناك را در رگهای زندگی تزریق میكند. اما تمام این تراژدی، تنها آغاز ماجراست، چراكه والدین این كوه هیولایی، از تك فرزندی بیزارند و دست به كار شدهاند تا كوه دیگری بزایند. برای تولد دومین كوه فلزافشان هم محلی را در فاصله 50 كیلومتری زنجان در نظر گرفتهاند. زایش كوه دوم در چنین محلی به منزله آن است كه تمام مسیر 50 كیلومتری انتقال پسماندها از شهرك روی تا روستای سردهات در معرض آلودگیهای شدید خواهد بود و زنجانرود، چاههای آب حواشی آن، باغها، مزارع و سكونتگاههای این مسیر(از شهر زنجان گرفته تا روستاهای كوچك و بزرگ محدوده تحت تاثیر) میزبان رژیم جدیدی از آلایندههای خطرناك خواهند شد. مگر آنكه دستگاههای نظارتی و قوه قضاییه بتوانند رابطه نامشروع بین فساد اداری و بخش خصوصی رانتخوار را قطع كرده و راه را برای توسعه حقیقی باز كنند.
- 27 بازدید
-
نسخه مناسب چاپ